جوانی را دیدم که از شرم اشک ریختن، در زیر باران میگریست. بیچاره به یقین از چشمان سرخش غافل مانده بود...
اما بعضی همچون کودکان با باران زندگی میکنند، شادی میکنند، بعضی سر بر شانه های باران میگذارند و میگریند، دسته ای لذت خیس شدن زیر باران را با هیچ چیز عوض نمیکنند...
اینان کسانی هستند که چتر برایشان وسیله ای است، مزاحم!!
حکایت غریبی است این حکایت باران و چتر.
انگار که آدمی را، حتی با باران هم میآزمایند!!
راستی ! در جاده زندگی، باران چقدر تعیین کننده است؟!!
باید آهسته تر رفت، تاملی باید...
این باران است که می بارد، به چتر نیازی داری یا نه؟!!!
هر وقت باران می بارد یادت باشد که: